To dance to a person's tune به ساز کسی رقصیدن |
Bargain is bargain حساب حساب است، کاکا برادر |
nothing ventured, nothing gained نابرده رنج گنج میسر نمیشود |
He is a dog in the manager نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد |
Like water off a duck's back چون گردکان بر گنبد |
Like a duck in thunderstorm مثل خر در گل مانده |
All is well that ends well شاهنامه آخرش خوش است |
Birds of a feather flock together کبوتر با کبوتر باز با باز |
To bite a file آب در هاون سائیدن |
To have a finger in every pie نخود هر آشی بودن |
His fingers are all thumbs دست و پا چلفتی است |
no news is good news بی خبری خوش خبری است |
آتش را دامن زدن |
There is no smoke without fire تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها |
Don't bite the hand that feeds you نمک خوردی نمکدان مشکن |
To fall from the frying pan into the fire از چاه درآمدن و در چاله افتادن |
A burnt child dreads the fire
مارگزیده از ریسمان
سیاه و سفید می ترسد |
Present continuous and present simple (1) (I am doing and I do)
برای مشاهده اموزش حال استمراری و حال ساده به ادامه مطلب مراجعه کنید
مقایسه بین حال ساده و حال استمراری :
حال استمراری :
از حال استمراری برای چیزی که در حال گفتن جمله اتفاق می افتد استفاده می شود. این کار هنوز تمام نشده است.
Present continuous (I am doing)
آینده ....................... حال .................... گذشته
I am doing
- The water is boiling. Can you turn it off?
آب در حال جوشیدن است. می توانید خاموشش کنید؟
- Listen to these people. What language are they speaking?
به این افراد گوش بدهید. به چه زبانی در حال گفتگو هستند؟
- Let's go out. It isn't raining now.
بیا برویم بیرون. الان در حال باریدن باران نیست.
- 'Don't distrub me. I'm busy.' 'Why? What are you doing?'
"مزاحم من نشوید. من مشغول هستم" "چرا؟ در حال انجام چه کاری هستی؟
- I'm going to bed now. Goodnight!
من در حال رفتن به رختخواب هستم. شب بخیر!
- Maria is in Britain at the moment. She's learning English.
ماریا در حال حاضر در بریتانیا است. او در حال یادگیری انگلیسی می باشد
از حال استمراری برای وضعیت های موقت نیز استفاده می شود.
- I'm living with some friends until I find a flat.
من در حال حاضر با دوستانم زندگی میکنم تا هنگامی که یک آپارتمان پیدا کنم
- 'You're working hard today.' 'Yes, I've got a lot to do.'
امروز خیلی سخت کار میکنی. بله کارهای زیادی برای انجام دادن دارم
_____________________________________
از حال ساده برای چیزهایی که به صورت عمومی یا چیزهای که به صورت مکرر اتفاق می افتند استفاده می شود..
Present simple (I do)
آینده ....................... حال .................... گذشته
<---------------------- I do -------------------->
- Water boils at 100 degrees celsius.
آب در 100 درجه سلسیوس می جوشد.
- Excuse me, do you speak English?
عذر می خواهم، شما انگلیسی صحبت میکنید؟
- It doesn't rain very much in summer.
در تابستان خیلی باران نمی بارد
- What do you usually do at weekends.
معمولا در آخر هفته ها چه کاری انجام میدهید؟
- What do you do? (= What's your job?)
چه کار میکنید؟ = شغل شما جیست
- I always go to bed before midnight.
من همیشه قبل از نیمه شب به خواب میروم
- Most people learn to swim when they are children.
بیشتر افراد وقتی کودک هستند یاد میگیرند چگونه شنا کنند
از حال ساده برای وضعیت های دائمی نیز استفاده می شود.
- My parents live in London. they have lived there all their lives.
والدین من در لندن زندگی می کنند. آنها همه عمر خود را در آنجا سپری کرده اند
- John isn't lazy. He works very hard most of the time.
جان تنبل نیست. او بیشتر اوقات خیلی سخت کار می کند
_____________________________
معمولا می گوییم 'I always do something' یا (I do it every time=)
I always go to work by car. (not 'I'm always going')
همچنین می توانید بگویید (I'm always doing something) ، اما این معنی دیگری می دهد. مثال های زیر را ببینید :
I've lost my key again. I'm always losing things.
جمله I'm always losing things به این معنی نیست که من همیشه چیزی را گم میکنم بلکه یعنی من بیشتر از اندازه طبیعی گم میکنم I lose things too often, more often than normal.
You're always -ing یعنی شما کاری را بسیار بیشتر از حد طبیعی یا معمولی انجام می دهید.
- You're always watching television. You should do something more active.
تو همیشه (=خیلی زیاد و بیش از حد) تلویزیون نگاه میکنی. باید کارهای با فعالیت بدنی بیشتر انجام دهی
- John is never satisfied. He's always complaining.
جان هیچوقت راضی نیست. او همیشه (=بیشتر اوقات) در حال شکایت است
کاربرد at
atدر سخن گفتن ازجایی در یک نقطه بکار میرود مانند:
its very hot at the center of the earth مرکز زمین داغ است.
زمانی که مکانی به عنوان نقطه ای یا جایی در نظر بگیریم.مثل جایی در مسافرت،ملاقات یا جایی که چیزی در آن رخ دهد.مانند:
اجازه دهید در ایستگاه همدیگر را ببینیم.
lets meet at the station
____________________________________________________________________
برای بیان زمان دقیق(سر وقت):
مانند:شما را ساعت ۵/۵ ملاقات میکنم.
i”ll meet at 5/30
____________________________________________________________________
هنگام سخن گفتن از تعطیلات کریسمس،سال نو عید و روز شکر گزاری
مانند:
are you going away at easter?آیا عید جایی میروید؟
___________________________________________________________________
برای بیان شماره پلاک خانه از at استفاده میشود.
she lives at 54 albert street او در خیابان البرت پلاک ۵۴ زندگی میکند.
____________________________________________________________________
قبل از مکانهایی مانند home-school-work-university-college از at استفاده میشود.
You can’t put the clock back.
گذشته ها گذشته است.